با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
کاربرد سلول های بنیادی خون بندناف در کشورهای مختلف اثبات شده و همواره مورد برررسی و پژوهش قرار دارد. این داستان درباره پسری با بیماری دیابت نوع 1 است که از سلول های بنیادی خون بندنافش برای ترمیم پانکراس استفاده کرده اند!
پدر برت می گوید: پسرم 24 جولای سال 1997 در تورنتو به دنیا آمد. چون قرار بود به روش سزارین به دنیا بیاید، همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بود و همه چیز طبق برنامه پیش رفت. یکی از دوستان همسرم تکنسین یک آزمایشگاه در "سن دیگو" بود و تحقیقاتی را که در حال انجام شدن با سلول های بنیادی بود و اینکه جمع آوری سلول های بنیادی فرآیندی بدون درد و آسان است را برای ما بیان کرد. ما با جراح زنان و زایمان خود درباره امکان جمع آوری سلول های بنیادی صحبت کردیم و او تمایلی به انجام این کار نشان نداد. این پزشک معتقد بود، پیشینه و سابقه بیماری خاصی در خانواده ما وجود ندارد که نیاز باشد ما سلول های بنیادی بندناف فرزندمان را برای وقایع احتمالی نگهداری کنیم. ما حتی انتظار استفاده از آن را نداشتیم اما در هر صورت احساس می کردیم می بایستی کار خوبی باشد که باید انجامش دهیم. علی رغم مخالفت پزشک، ما از او درخواست کردیم که عمل استخراج و جمع اوری را انجام دهد چون معتقد بودیم هیچکسی نمی داند چه چیزی را آینده رقم خواهد زد. نگاه و تلقی ما این بود در بدترین سناریو، ممکن است این سلول ها، طی 10 سال منقضی شده و پایان خواهد یافت. در 22 دسامبر سال 2006 زندگی ما به گونه ای تغییر یافت که حتی انتظار آنرا نداشتیم. پس از بروز علائم بیماری، مشخص شد که "برت" دچار بیماری قند خون نوع 1 است که یک بیماری غیر قابل درمان و وابسته به انسولین می باشد و به طور کلی تحت عنوان دیابت کودکان شناخته می شود.
بیماری موکوپلی ساکاریدوز یا همان ام پی اس (mucopolysaccharidosis) از نوع بیماریهای ژنتیکی - متابولیکی است که با توجه به عدم شیوع بالای آن در دنیا، جزء بیماریهای نادر محسوب شده است.
این بیماری به دلیل جهش در یک ژن بروز میکند که آن ژن مسئول تولید یک آنزیم یا پروتئین است. این آنزیمها درون سلول وظیفه شکستن و تجزیه مولکولهای درشتی را دارند که به آنها موکوپلی ساکارید میگویند. همچنین تجزیه نشدن این مولکولها سبب انباشته شدن آنها در درون سلول شده و به تدریج سبب تخریب و مرگ سلولی در اقشار مختلف میشود. علائم این بیماری در زمان تولد بروز نمییابد و معمولا نشانههای آن چند ماه پس از تولد نمایان میشود.
این بیماری در خانوادههایی که ازدواج آنها خویشاوندی است، شیوع بالایی دارد.
این بیماری از هر ۱۰۰ هزار نفر، یک فرد را مبتلا میکند و محققان با شناخت عملکرد آنزیمها موفق به ساخت دارویی شدهاند که توسط آن میتوان نوع خفیف این بیماری را درمان کرد.
تغییر چهره، ایجاد خشونت، بزرگ شدن زبان، ایجاد مشکلات تنفسی، کدورت قرنیه چشم، از بین رفتن شنوایی ودر نهایت سفت و خشک شدن مفاصل از جمله علائم اصلی این نوع بیماری است.
هر چند درمان قطعی برای بیماران «ام پی اس» وجود ندارد، اما اگر درابتدای بروز علائم عنوان شده تشخیص به درستی صورت گیرد، میتوان مدت درمان را طولانی کرد.
سلولهای بنیادی خونساز (انگلیسی: Hematopoietic stem cell) سلولهای نارسی هستند که میتوانند به سلولهای خونی تبدیل شوند. این سلولهای بنیادی در مغز استخوان، جریان خون داخل عروقی و خون بند ناف وجود دارند.
گاه در اثر میزان بالای شیمیدرمانی یا پرتودرمانی (جهت درمان کانسر) این سلولها نیز در بدن فرد بیمار آسیب جدی میبینند؛ پیوند مغز استخوان (BMT) ویا سلولهای بنیادی خون محیطی (PBSCT) فرایندهایی هستند که به وسیله آنها، کمبود سلولهای بنیادی تا اندازهای جبران میشود.
انجمن ژنتیک ایران فعالیت خود را در سال ۱۳۷۸ زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دسته بندی علوم پایه آغاز نمود. بر اساس داده های ثبت شده در سیویلیکا انجمن ژنتیک ایران تاکنون ۴ کنفرانس را برگزار نموده و یا درحال برگزاری است. انجمن ژنتیک ایران در حال انتشار ۱ ژورنال تخصصی علمی است. انجمن ژنتیک ایران مسئولیت برگزاری ۲ نشست علمی تخصصی را را بر عهده داشته است.
سلولهای بنیادی جنینی سلولهای بنیادی پرتوانی هستند که علاوه بر قابلیت خودنوزایی نامحدود، دارای توانایی تمایزی بالایی به دودمانهای سلولی مختلف هستند که به این قابلیت، پرتوانی میگویند. این سلولها به خاطر داشتن این دو ویژگی مهم، کاربردهای بالقوهی بسیاری در مطالعات و تحقیقات بنیادین و حوزههای درمانی دارند. اما سلولهای مشتق از سلولهای بنیادی جنینی با مشکل رد پیوند در هنگام پیوندزدن روبهرو هستند. در سال 2006 میلادی، پژوهشگران ژاپنی تولید نوع جدیدی از سلولهای بنیادی پرتوان را گزارش کردند که مشکل ایمونولوژیک سلولهای بنیادی جنینی در مورد آنها مطرح نبود، زیرا از سلولهای خود فرد دهنده تولید میشدند. آنها این سلولها را که با بیان ویروسی چهار ژن مهم پرتوانی در سلولهای سوماتیک تولید شده بودند، سلولهای بنیادی پرتوان القایی (Induced pluripotent stem cells, iPSCs) نامیدند. این سلولها تمام قابلیتهای سلولهای بنیادی جنینی از جمله توانایی تولید یک جاندار کامل را دارند، از این رو در ضمن نداشتن مشکل ایمونولوژیک، دارای تمامی کاربردهای «بالقوه»ی سلولهای بنیادی جنینی شامل غربالگری داروها و مدلسازی بیماریها هستند. همچنین با توجه به این که سلولهای iPS «خاص بیمار» را میتوان به راحتی تولید کرد، چشمانداز روشنی برای کاربرد درمانی این سلولها در آینده وجود دارد.
سانتریفوژ (به لاتین: Centrifugus) (Centre به معنی مرکز و fugus- به معنی فرار از) یا گریزانه دستگاهی است که در آن با استفاده از نیروی گریز از مرکز مواد را از یکدیگر جدا میکنند. در این دستگاه محفظهای که مواد جداشدنی در آن قرار دارد معمولاً به کمک یک موتور به سرعت حول یک محور میچرخد.
سانتریفوژ دستگاهی است که از آن برای چرخاندن مواد با سرعت بالا استفاده میشود. دانشمندان معمولاً دستگاه سانتریفوژ را برای جدا کردن ذرات جامد از یک مایع یا تقسیم مخلوط مایعات به اجزای مختلف آن به کار میگیرند. مخلوط را درون لولهای قرار میدهند که طوری قرار داده شدهاست که با چرخش دستگاه، به سمت خارج از مرکز حرکت میکند و به حالت افقی قرار میگیرند. در این حالت، نیروی گریز از مرکز میخواهد که مخلوط را برخلاف مرکز سانتریفوژ براندو از این نقطه دور کند و ذرات یا مایع سنگین تر بیش تر به سمت بیرون (یا ته مخلوط) رانده میشوند. وقتی سانتریفوژ از حرکت بازمیایستد، مواد به همین حالت غیر مخلوط میمانند. خون و سایر نمونههای بیولوژیکی را معمولاً به وسیله دستگاه سانتریفوژ جدا میکنند. سریعترین سانتریفوژ با نام «فرامرکز گریز» با سرعت ۲۰۰۰۰۰ دور در دقیقه میچرخد. از دستگاههای گریز از مرکز بزرگ برای انجام آزمایش بر روی خلبانان نظامی و فضانوردان استفاده میشود تا میزان مقاومت آنان در شتابهای بالا معلوم شود. این دستگاه برای جداسازی سوسپانسیونها بکار میرود.
سندرم واردنبرگ یک بیماری ژنتیکی نادر است که علائم مختلفی میتواند داشته باشد؛ از کری کامل گرفته تا مشکلات کوچک در سیستم عصبی و مشکلاتی در رنگدانههای بدن. این بیماری اولین بار در سال ۱۹۵۱ توصیف و معرفی شد. بعدها مشخص شد که این سندرم ۴ نوع مختلف دارد. برای مثال نوع دوم این بیماری در سال ۱۹۷۱ مشخص شد. امروزه بر اساس ژنهای دخیل در این بیماری زیرگونههایی برای این بیماری مشخص شدهاست.
سندرم دست بیقرار:
سندرم دست بی قرار مانند سندرم پای بی قرار است که با حس سوزش ناخوشایند همراه بوده و ممکن است فرد در حالت استراحت چنین سوزشی را احساس کند و اذیت شود.
علائم رایج سندرم دست بی قرار
۱_ احساس سوزش هنگام استراحت کردن
۲_ حس نیاز به تکان دادن دستها
۳_ خارش
۴_ احساس سوزن سوزن شدن دستها
در صورتی که به بیماری سندرم دست بی قرار مبتلا شده باشید حتما با تکان دادن یا حرکت دادن دستها به آرامش خواهید رسید که علائم این بیماری در خواب، در حالت نشسته و خوابیده در فرد تشدید میشوند؛ در اینصورت به عقیده روانپزشکان فرد به اختلال خواب یا بی خوابی دچار میشود که در صورت نبود خواب کافی فرد مبتلا انرژی لارم برای روز بعد نخواهد داشت و اگر این بیماری با چنین علائمی در روز بروز کند به این معناست که بیماری پیشرفت کرده است.
اگر بخواهیم سندرم دست بی قرار را تقسیم بندی کنیم در ۳ گروه خفیف، متوسط و شدید قرار میگیرد.
یک رده سلولی نامیرا (به انگلیسی: Immortalized cell line)، جمعیتی از سلولهای یک موجود چند سلولی است که در حالت طبیعی بهطور نامحدود تکثیر نمیشوند ولی در نتیجه جهش، پیری طبیعی سلولی از بین رفته و میتواند به تقسیمات سلولی خود ادامه دهد؛ بنابراین سلولها میتوانند به مدت طولانی در شرایط آزمایشگاهی رشد کنند.
جهشهای لازم برای نامیرا شدن میتوانند بهطور طبیعی اتفاق بیفتند یا عمداً برای اهداف آزمایشگاهی القاء شوند. ردههای سلولی نامیرا یکی از ابزارهای بسیار مهم برای تحقیقات در بیوشیمی و زیستشناسی سلولی موجودات چند سلولی هستند. ردههای سلولی نامیرا کاربردهایی هم در زیست فناوری داشتهاند. یک رده سلولی نامیرا نباید با سلولهای بنیادی، که آنها هم میتوانند بهطور نامحدود تقسیم شوند ولی بخشی از تکوین طبیعی یک موجود زنده چند سلولی را تشکیل میدهند، اشتباه گرفته شود.
سندرم داون یک ناهنجاری کروموزومی شایع است که از تکثیر اضافی ژنهای موجود در کروموزوم 21 ناشی میشود. از هر 800 تا 1000 نوزاد یک نوزاد به این سندرم مبتلا میشود که میتوان در آزمایشهای پیش از زایمان آن را تشخیص داد. همچنین برخی از مشخصههای ظاهری این بیماری همچون تغییر در شکل صورت، کاهش انعطاف عضلات و نارسایی سیستم گوارشی و قلب بلافاصله پس از تولد ظاهر میشوند. احتمال ابتلا به این سندرم در تمام نوزادان وجود دارد اما در نوزادانی که مادرانشان در سن بالا آنها را باردار شدهاند این احتمال بیشتر است.
سندرم ایکس شکننده
سندرم ایکس شکننده با شایعترین نوع عقبافتادگی ذهنی و اختلال ارثی تاخیر در رشد مرتبط است. این اختلال رشدی و مشکلات ذهنی میتواند از نوع خفیف تا شدید متفاوت باشد و گاهی اوقات نیز با اوتیسم همراه میشود. آمار نشان میدهد که از هر 1500 مرد و 2500 زن یک نفر به این سندرم مبتلا میشود. به طور معمول مردان یک کروموزوم X و زنان از این کروموزوم دو عدد دارند اما در مبتلایان به سندرم ایکس شکننده، بخشی از کروموزوم X از هم جدا میشود. این قسمت شکنندگی روی کروموزوم X اگر در نقاط دیگر همین کوروموزوم تکرار شود، بیماری وخیمتر میشود.
سلولهای بنیادی اندومتریال، برای اولین بار در سال 2004 شناسایی شدند. این سلولها قادر به خودتجدیدی گسترده و دارای پتانسیل تمایز به غضروف، استخوان، چربی، نورون و الیگودندروسیت میباشند. مسیر سیگنالینگ PI3K/Akt در عملکردهای متعدد سلولی از جمله تمایز، بقاء و مرگ سلولی نقش دارد و مهار آن میتواند منجر به تمایز سلولی شود. هدف از این مطالعه بررسی تمایز سلولهای بنیادی اندومتریال به سلولهای عصبی با استفاده از مهار مسیر PI3K/Akt توسط ریز مولکول Ly294002 میباشد.
وروپاتی ارثی عصب بینایی لبر (LHON) بیماری ارثی با ضعف بینایی چشمها و فقدان دید مرکزی میباشد. علت اولیه فقدان دید، جهش در DNA میتوکندریایی است. اگر چه تأثیر فاکتورهای ژنتیکی یا اپی ژنتیکی ثانویه ناشناختهای نیز در نوروپاتی آن پیشنهاد میشود. این مطالعه برای اولین بار پلی مورفیسم ژنهای فولات و ریسک فاکتور ژنتیکی ثانویه LHON را در صورت وجود مورد بررسی قرار میدهد. پلی مورفیسمهای معمول ژنهای متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز (MTHFR) (C677T, A1298C) و متیونین سنتاز ردوکتاز(MTRR) (A66G) در ۲۱ نمونه بیمار و ۱۵۰ نمونه کنترل مورد مطالعه قرار گرفت. ارتباط معنی داری بین سندروم LHON با پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR)001/0 (P <و A66G ژن MTRR)001/0 (P <و ارتباطی منفی با پلی مورفیسم A1298C ژن MTHFR)69/ 0(P = مشاهده شد. این مطالعه اولین گزارشی است که نقش مهم پلی مورفیسمهای C677T و A66G را در اتیولوژی سندروم LHON بیان میکند؛ و بدین صورت میتواند در فهم بهتر مکانیسمهای دخیل در تخریب نورونی، فقدان بینایی LHON و درمان بیماران کمک میکند.
نوعی تقسیم سلولی که طی آن هر سلول فقط نصف تعداد کروموزومهای سلول والد خود را دریافت میکند. در جانوران این تقسیم در هنگام تولید گامتها صورت میگیرد. میوز شامل دو مرحله است. در مرحله اول میوز ، در اینترفاز ماده وراثتی به شکل کروماتین است که قبل از تقسیم DNA آن همانندسازی میکند و دو برابر میشود. در مرحله دوم میوز ، مضاعف شدن DNA صورت نمیگیرد. بعد از پایان میوز از هر سلول والد 4 سلول حاصل میشود که هر کدام دارای نصف کروموزوم والدی هستند.
مرحلهای از روند تقسیم را که در آن یاخته تقسیم نمیشود اینترفاز نامیدهاند و در این مرحله یاخته خود را برای ورود به مرحله دیگر تقسیم آماده میکند. مرحله اینترفاز شامل سه مرحله است.
مرحله G1
مرحله رشد یاخته است که طی آن سنتز RNA و پروتئین فعالانه انجام میگیرد و یاخته خود را برای آغاز سنتز DNA آماده میکند. این مرحله 30 تا 50 درصد از کل چرخه یاختهای را دربرمیگیرد. در یاختههای پستانداران این زمان از 4 تا 9 ساعت متغیر است.
مرحله سنتز
زمان سنتز DNA است و 30 تا 40 درصد از کل چرخه یاختهای را شامل میشود. این مرحله در یاختههای پستانداران 5 تا 7 ساعت طول میکشد.
لایهٔ زایا (به انگلیسی: Germ layer)، لایهٔ اولیهای است از سلولهایی که در دوران رویانزایی تشکیل میشود. لقاح باعث تشکیل سلول تخم (زیگوت) میشود. در طی مرحلهٔ بعدی، از زیگوت، تودهٔ سلولی توخالی پدید میآید به نام بلاستولا. در انسانها، پس از حدود ۳ روز، زیگوت تبدیل به تودهٔ توپری از سلولها میشود (در اثر تقسیم میتوزی) به نام مورولا. در ادامه به بلاستوسیت تبدیل میشود که شامل یک لایهٔ سلولی خارجی است به نام تروفوبلاست و تودهٔ داخلی سلولها به نام امبریوبلاست. تودهٔ سلولی داخلی شامل دو لایه است، هیپوبلاست و اپی بلاست. اپی بلاست لایهٔ جدیدی میسازد به نام اندودرم. در ادامه لایهٔ دومی به نام مزودرم تشکیل میشود. لایهٔ خارجی اکتودرم نام دارد.
واژه میکروسکوپ از دو واژه میکرو(کوچک)و اسکوپ(دیدن)ترکیب شده است.میکروسکوپ ابزاری است که به وسیله آن ذرات بسیار ریز قابل رویت هستند.میکروسکوپ ها یا الکترونی و یا نوری هستند که بزرگنمایی میکروسکوپ های الکترونی خیلی بیشتر از نوری است.
انواع میکروسکوپ های نوری:1)میکروسکوپ مرکب با بزرگنمایی حدود 40 تا 2000 2)میکروسکوپ تشریح
استرومای مغز استخوان بافت پیچیده ای است که از رگ های خونی وانواع سلول های بافت همبند از جمله سلول های آندوتلیایی ,سلول های ماهیچه صاف و سلول های استخوانی تشکیل شده است.در فضای خارجی رگی مغز استخوان یک شبکه فشرده از سلول ها شامل سلول های محیطی مغز استخوان وجود دارد که سلول های بنیادی مغز استخوان در این ناحیه قرار دارند.
این سلول ها شامل موارد زیر هستند:سلول های بنیادی خون ساز/سلول های بنیادی مزانشیمی/سلول های بنیادی عصبی/سلول های بنیادی آندومتریال/سلول های پرتوان القایی.
در پنج آيه از قرآن مجيد، اشاره به زوجيت در عالم گياهان شده است در آيه ۱۰ سوره لقمان میخوانيم: «وانزلنا من السماء ماء فانبتنا فيها من كل زوج كريم: از آسمان آبی فرستاديم و به وسيله آن در روی زمين جفتهايی پرارزش، از هر گياهی رويانديم.» همين مضمون در آيه ۷ سوره شعراء و ۷ سوره ق آمده است. و در آيه ۵ سوره حج میفرمايد: «و تری الارض هامدة فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت و انبتت من كل زوج بهيج: زمين را خشك و مرده میبينی، اما هنگامیكه باران را برآن فرو میفرستيم به حركت در میآيد و نمو میكند و از هر جفت زيبايی (از گياهان) میروياند.» در آيه ۵۳ سوره طه نيز میخوانيم: «و انزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتی: و از آسمان، آبی فرو فرستاد كه به وسيله آن زوجهايی از انواع گياهان مختلف را (از خاك تيره) بيرون آورديم.» غالب مفسران پيشين، هنگامی كه به اين آيات رسيده اند، «زوج» را به معنی «نوع» و «صنف» و «ازواج» را به معنی «انواع» و «اصناف» مختلف گياهان گرفتهاند، چرا كه زوجيت به معنی معروفش در مورد گياهان، در آن زمان بهطور كامل شناخته شده نبود.
ژنتیک (به فرانسوی: Génétique، ژنتیک) (به انگلیسی: Genetics، جِنِتیکس) (از ریشهٔ یونانی: γενετική؛ به معنای آفریدن) یا آفرینششناسی بخشی از دانش زیستشناسی است که به وراثت و تفاوتهای جانداران میپردازد. با استفاده از قوانین و مفاهیم موجود در این دانش میتوانیم به همانندی یا ناهمانندی دو جاندار نسبت به یکدیگر پی ببریم و بدانیم که چگونه و چرا چنین همانندی یا ناهمانندی در داخل یک جامعه گیاهی یا جانوری، به وجود آمدهاست. دانش ژنشناسی، انتقال دادههای زیستی از یک یاخته به یاختهای دیگر یا از پدر و مادر به نوزاد و نسلهای آینده تعریف میشود. ژنشناسی با چگونگی این جابجاییها که باعث نشانگانها، دگرگونیها و همانندیها در جانداران است، سروکار دارد. دانش ژنشناسی به سرشت فیزیکی و شیمیایی این دادهها نیز میپردازد.